امروزه به لطف وجود اینترنت به سادگی به خیل عظیمی از اطلاعات دسترسی داریم. کافیاست کلیک کنید و وارد یک دنیای بیپایان شوید. من هم مثل خیلی از شما جذب وبسایتهایی چون ویکیپدیا، پادکست، فیسبوک، توییتر، یوتیوب و ایمیل میشوم. گرچه امروزه اطلاعات فراوان است اما این همیشه به نفع ما نیست. وفور اطلاعات گاهی به ما آسیب میرساند. چند ماه پیش احساس کردم دارم در دریایی از این اطلاعات غرق میشوم.
فرقی نمیکند که مشغول انجام چه کاری بودم. در هر کجا که بودم، در محل کار یا خانه یا در کنار دوستان، همیشه عاملی بود که حواس مرا پرت کند و اجازه ندهد تمرکز کنم. تلاش میکردم که خلاف جهت سیل اطلاعات دیجیتال شنا کنم اما وسوسه میشدم که لپتاپ یا گوشی خودم را چک کنم و نتیجه گذراندن زمان در دنیای دیجیتال، چیزی جز خستگی و استرس نبود. زمانی به عمق این فاجعه پی بردم که فهمیدم طی سال ۲۰۱۴ تنها چهار کتاب خوانده بودم. یعنی هر سه ماه یک کتاب. ناگهان سوالی در ذهنم نقش بست: چطور میتوانم خیل عظیم اطلاعاتی را که هر روز از دنیای دیجیتال به من هجوم میآورد، مدیریت کنم؟ آیا با کتاب خواندن میتوان استرس ناشی از عصر دیجیتال را کمتر کرد؟ در گذشته زندگی ریتم کندی داشت. بهدست آوردن اطلاعات نیز ریتم آرامی داشت.
شما باید ساعتها، روزها یا هفتههای خود را صرف خواندن یک کتاب میکردید تا اطلاعاتی را که میخواستید از آن استخراج کنید. با خودم گفتم که اگر هجوم بی حد و حصر اطلاعات، عامل اصلی استرس در دنیای امروز است، آیا میتوان با کمک روشهایی چون کتاب خواندن، این استرس را مهار کرد؟ چگونه میتوانستم دوباره به کتاب خواندن رو بیاورم؟ آیا کتاب خواندن میتوانست به من کمک کند تا بهتر تمرکز کنم؟
ساختار مغز انسان
تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا همیشه از اطلاعات جدید استقبال میکنید؟ بر اساس تحقیقات علم عصبشناسی، مغز انسان بهگونهای طراحی شده که همواره دریافت اطلاعات جدید را به هر چیز دیگری (مثل غذا یا خواب) ترجیح میدهد. هر عامل محرکی مثل دکمه رفرش ایمیل یا صدای «دینگ» توییتر یا اپلیکیشنها که به شما میگوید اطلاعات جدیدی در راه است، باعث ترشح دوپامین در مغز میشود. افزایش دوپامین باعث میشود تا همواره نسبت به هر لذت یا خوشحالی بالقوهای گوش بزنگ باشیم و مغز ما همواره به دنبال محرکهایی است که منجر به ترشح دوپامین میشوند. به این ترتیب معادلهای از این قرار شکل میگیرد: «اطلاعات جدید + دوپامین = لذت». این معادله از طریق اعصاب به مغز شما میآموزد که دریافت هر اطلاعات جدیدی به معنای لذت است و به همین علت شما وسوسه میشوید ایمیل خود را چک کنید حتی اگر تقریبا مطمئن هستید که آن ایمیل، یک ایمیل تبلیغاتی تکراری است. معادله بالا دائما تکرار و تقویت میشود و به راحتی نمیتوان آن را تغییر داد. درست مثل این است که صدها میلیارد دلار صرف طراحی سیستمی شده باشد که دائما حواس ما را پرت کند و با توجه به فرمول بالا، حواس ما به راحتی پرت میشود. میل به دریافت اطلاعات جدید تنها یک بُعد این مساله است. مساله دیگر، مضرات دریافت دائمی اطلاعات است.
مغز انسان تنها ۲ درصد از کل وزن انسان را تشکیل میدهد اما حدود ۲۰ درصد کل انرژی بدن، صرف فعالیتهای مغز میشود. این را دانشمند عصبشناس، «دانیل لویتین» میگوید. زمانی که شما در حال استراحت هستید یا از پنجره به مناظر نگاه میکنید، مغز شما نیز در حال استراحت است و در ساعت، حدود 11 کالری مصرف میکند. هنگام مطالعه کتابی که نیاز به تمرکز دارد، حدود ۴۲ کالری توسط مغز مصرف میشود. اما شاید باور نکنید که دریافت خیل عظیمی از اطلاعات جدید باعث میشود تا مغز شما حدودا ۶۲ کالری مصرف کند به خصوص اگر از مطلبی به مطلب دیگر بروید. هر بار که کار خود را رها میکنید تا ایمیل خود را چک کنید، نهتنها زمانی که انرژی نیز مصرف میکنید. لویتین در این باره میگوید: «کسانی که زمان خود را طوری مدیریت میکنند تا بهتر تمرکز کنند، نه تنها کار بیشتری انجام میدهند بلکه پس از انجام کارها کمتر خسته میشوند.»
حال چه باید کرد؟
برای من و بسیاری از ما، فرار کردن از دیجیتالی شدن و موج اطلاعات دیجیتالی که طی ساعات کاری به یکباره به ما هجوم میآورند تقریبا غیرممکن است. بنابراین باید به دنبال راهی بگردیم که دست کم در ساعات غیرکاری، از دنیای دیجیتال پرهیز کنیم. بدین منظور برنامهای طراحی کردم تحت عنوان «کتاب خواندن را از سر بگیر». کتاب خواندن از یک سو باعث شد تا از دنیای دیجیتال فاصله بگیرم و از سوی دیگر، برایم لذتبخش بود چرا که اطلاعاتی را که میخواستم به آرامی دریافت میکردم. قواعد زیر به من کمک کردند تا کتاب خواندن را دوباره شروع کنم و به مغزم که هر روز حجم عظیمی از اطلاعات دیجیتال بدان هجوم میآورد، استراحت بدهم. این قواعد از این قرارند:
۱- وقتی به خانه برمیگردم، لپتاپ و گوشی خود را کنار میگذارم. ابتدا ایجاد چنین تغییری برایم خیلی وحشتناک بود. همه از ما انتظار دارند همیشه آنلاین و پاسخگوی آنها باشیم. اما معمولا پس از ساعت ۱۰:۳۰ شب کسی برای من ایمیل اضطراری ارسال نمیکند. بهتر است چک کردن ایمیلهایتان را به فردا موکول کنید تا ذهن شما از هرگونه مشغله کاری آزاد شود.
۲- بعد از شام، دور اینترنت و تلویزیون را خط میکشم. باید اعتراف کنم که این تغییر از همه موثرتر بود. یکی دو ساعت بعد از شام، تنها ساعات فراغت من است پس بدون معطلی سراغ کتابم میروم. گاهی در رختخواب مطالعه میکنم. فکر میکردم این تغییر به سختی حاصل شود اما از همه آسانتر بود.
۳- موقع خواب گوشی، تبلت یا وسایلی از این دست را از خود دور میکنم. این اولین اقدام من برای دوری از دنیای دیجیتال بود. ممکن بود گاهی دو قانون اول را نادیده بگیرم اما این یکی را هرگز. اگر این وسایل از شما دور باشند، وسوسه نمیشوید مثلا ساعت ۳ نصف شب تلگرام خود را چک کنید. اگر هم بیخوابی به سرتان زد، کتاب بخوانید. مطمئن باشید خیلی زود خوابتان خواهد گرفت. (داشتن یک ایبوک ریدر مانعی ندارد).
حالا با اجرای این سه قانون، زندگی من زیر و رو شده است. زمان بیشتری برای کارهای مختلف دارم، بهتر تمرکز میکنم و هنگام حل مشکلات خلاقانهتر عمل میکنم. انرژی بیشتری دارم و استرس و فشار کمتری را تحمل میکنم. مدیریت اطلاعات دیجیتال، بهزودی به بزرگترین چالش انسان حاضر تبدیل خواهد شد. از اختراع اینترنت و تلفنهای هوشمند تنها مدت کوتاهی گذشته و این تازه اول راه است. انسان، سازنده فناوریهای دیجیتال است و باید راه درست زندگی کردن در عصر دیجیتال را یاد بگیرد. کتاب خواندن یکی از فعالیتهایی است که شما را در این راه یاری میکند.