با استناد به گفته و یا بهتر است بگوییم پیش‌گویی Bill Gurley، سرمایه‌گذار مشهور سیلیکون ولی، 2015 میلادی سالی خواهد بود که شاهد حداقل یک اسب تک‌شاخ مرده خواهیم بود. مطمئنا در تمامی مطالبی که به شکست و عدم نتیجه‌گیری شرکت‌های حاضر در حوزه تکنولوژی اشاره‌ کرده‌اند مشاهده کرده‌اید که توجه کمتری به شرکت‌های با ارزش برند بالای یک میلیارد دلار یا به اصطلاح، این اسب‌های تک شاخ شده است. 
نکته اینجاست که اگر هیچ شرکت بزرگتری دچار تزلزل و شکست نمی‌شود و به منابع سرشار مالی به‌منظور برطرف کردن مشکلات دسترسی دارد شاید باید اینچنین نتیجه گرفت که ما در اکوسیستمی حبابی‌تر از آنچه تصور می‌کنیم قرارداریم. از سوی دیگر اگر احتمال شکست صفر باشد مطمئنا باید شاهد سرمایه‌گذاری بی‌حد و حصر سرمایه‌گذاران در این شرکت‌ها باشیم. 
 
 
 
باید مدنظر قرارداد که اسب‌ تک‌شاخ مرده به معنای آن است که افراد، مشاغل خود را از دست بدهند و یا کار و پروژه آن‌ها متوقف شود. برای شاغلین، این امر به معنای دوران فشار و سختی بیش از حد است. با این تفاسیر، اسب‌های تک‌شاخ کم نیستند و از سوی دیگر شکست نیز ابزاری در دستان اقتصاد سالم به منظور ایجاد ایده‌های جدید و البته معرفی پیشتازان جدید در این حوزه است. شرکت‌های مختلف ممکن است قادر به به‌دست آوردن درآمدهای زیادی باشند که برای سالیان سال به آن متکی باشند اما شکست در تکنولوژی شباهتی به صنایع دیگر ندارد. اسب‌های تک‌شاخ در این حوزه دچار مرگ تدریجی می‌شوند. با ازدست رفتن محبوبیت محصولات اصلی و عدم موفقیت محصولات تولیدی جدید، شیب منفی در تعداد کاربران را شاهد خواهیم بود، هزینه‌ها بیشتر به چشم خواهند آمد و کارمندان و استعدادها از سیستم جدا می‌شوند. وقتی از شکست این اسب‌های تک‌شاخ جدید صحبت می‌کنیم، یکی از نمونه‌های بارز آن یعنی Evernote به ذهن خطور می‌کند. پس از مدت طولانی که می‌توان آن‌را سکوت خبری از سوی Evernote به حساب آورد، این شرکت در ماه ژولای سال جاری، جایگزینی را برای مدیرعامل پیشین خود معرفی کرد. Phil Libin که یکی از اعضای تیم موسس این شرکت است و بارها و بارها در خصوص تبدیل Evernote به شرکتی 100 ساله صحبت کرده بود این شرکت را ترک کرد و نقش خود را به مدیر اجرایی گوگل گلس، Chris O'Neill واگذار کرد.
O'Neill در اولین اظهارنظر خود اعلام کرد قصد دارد آنچه در نظر مدیرعامل گوگل، لری پیج از نقش این شرکت به عنوان چیزی شبیه به مسواک! یعنی وسیله‌ای که هر شخصی حداقل دوبار در روز از آن استفاده می‌کند را عملی کند. وی حتی در اظهارنظری اینچنین اعلام کرد:
"من یکی از ده‌ها میلیون کاربر Evernote هستم که آن را مانند جزئی ضروری از زندگی خود مشاهده می‌کنم." وی همچنین اعلام کرده برنامه‌هایی به‌منظور بهینه‌سازی و سرعت‌دهی به تلاش‌های پیشین Evernote به منظور تبدیل کاربران معمولی به سرویس‌گیرندگانی که هزینه‌ای را پرداخت می کنند دارد. در توضیح این تغییرات همین بس که Libin پیش از این صراحتا اعلام کرده بود علاقه‌ای به انجام برخی مسئولیت‌هایی که به‌طور پیش‌فرض برعهده مدیرعامل است ندارد! نمونه‌هایی از این مسئولیت‌ها از دیدگاه وی ایجاد تیم فروش، کمک به کارمندان به‌منظور رشد کردن در کارشان و ایجاد مدل‌های تجاری قابل پیش‌بینیِ محبوب سرمایه‌گذاران وال‌استریت است.
 
 
فیل‌لیبین مدیرعامل سابق Evernote
 
این در حالی است که جذب کردن و به خدمت‌گرفتن استعدادها یکی از مسئولیت‌های اصلی مدیرعامل است و اگر Libin علاقه‌ای به این امر خطیر نداشت به‌نظر می‌رسد مدت‌ها پیش باید این شرکت را ترک می‌کرد. نمی‌‌توان احساس کارمندان Evernote که می‌شنوند مدیرعامل آن‌ها صراحتا اعلام کرده اهمیتی به آینده آن‌ها نمی‌دهد را توصیف کرد. باید قبول کرد که کارمندان و رشد و ارتقای سازمان‌یافته آن‌ها خون حیات‌بخش شرکت‌های تکنولوژی است و شنیدن این امر که یک مدیر رده بالا تایید کند هیچ اهمیتی به این موارد نمی‌دهد مطمئنا غیرقابل قبول است. 
Evernote از جمله معدود شرکت‌های نرم افزاری است که با توجه به سیاست‌های غیرمتعارف خود توانست در کشوری مانند چین هم موفق شود. شرکت‌های آمریکایی حوزه تکنولوژی مانند توییتر و فیس‌بوک مدت‌هاست که به علت عدم توافق با شرایط رهگیری فعالیت‌های کاربران و یا حذف پست‌ها جایگاهی در چین ندارند و چینی‌ها از نسخه‌های جایگزین که از قابلیت‌های مشابه اما با سیاست‌های دلخواه کشور یادشده بهره می‌برند، استفاده می‌کنند. به عنوان مثال می‌توان از Weibo به عنوان نسخه چینی توییتر و از Renren به عنوان نسخه چینی فیس‌بوک یادکرد. Evernote پیش از هر اقدامی، خود معادل چینی سرویسش را حتی با نامی چینی یعنیYinxiang Biji تولید کرد تا 11.5 میلیون کاربر را به خود اختصاص دهد و چین به دومین بازار بزرگ برای این شرکت، پس از آمریکا تبدیل شود. 
علی‌رغم موفقیت این شرکت در چین، چندین و چند خرید شرکت‌های کوچک، تاثیر زیادی بر روی محصول اصلی نداشت تا نهایتا شاهد تغییرات گسترده و به‌روزرسانی شده در این محصول نباشیم. گزینه‌ها و قابلیت‌های جدید نیز هیچ‌گاه در این محصول به کار گرفته نشدند. همانند سرویسی مانند دراپ‌باکس، هسته اصلی محصول در طول چند  سال گذشته و علی‌رغم بهره‌مندی این شرکت از اوضاع اقتصادی مناسب و منابع کافی، تغییر چندانی نداشت. 
یکی از انتقاداتی که می‌توان به Evernote مدل 2015 داشت، در اظهارنظر Phil Libin در سال 2012 در خصوص این برنامه ریشه دارد. وی اعلام کرده بود این نرم‌افزار قرار است در حوزه فضای ذخیره‌سازی ابری به رقابت با دراپ‌باکس، باکس، iCloud، و گوگل درایو بپردازد. در حوزه ویرایش عکس به رقابت با Gimp و فتوشاپ اقدام کند و در حوزه وب، Instapaper و Spool  را به چالش بکشد.
با این وجود باید اعتراف کرد که Evernote مدت‌هاست که محصولی با قابلیت‌های بالا و موثر را روانه بازار نکرده تا به تدریج کاربران از آن فاصله بگیرند. از سوی دیگر این محصول در ارائه یک قابلیت در سطح عالی عاجز مانده و در عوض تلاش دارد این ضعف را با ارائه قابلیت‌های دیگر، آن هم به شکل ضعیف جبران کند. 
تجربه‌های جاری در بازار نیز طرح این پرسش را ضروری می‌سازد که بازار، از سال 2012 تا کنون چه برخوردی با Evernote داشته است؟ آیا شرکت‌ها و برندهای معتبر به سمت استفاده از قابلیت‌های محصولات عرضه شده توسط این شرکت گام برداشته‌اند و یا در مقابل آن جبهه‌گیری کرده‌اند؟ 
به‌نظر می‌رسد باردیگر همانند دراپ‌باکس، Evernote نیز حالا به این نتیجه رسیده که کسب درآمد واقعی به تعامل با مشتریان تجاری و سطح بالا نیاز دارد که خود نیز به فروش بالای محصولاتشان نیازمندند. این در حالی است که اکثر مشتریان بالقوه این شرکت از محصولاتی که چیزی بیش از یادداشت‌برداری ارائه می‌کنند استفاده می‌کنند. برخی از برنامه‌های عرضه شده توسط گوگل که برپایه تولید محتویات و مستندات با قابلیت به اشتراک گذاری و البته با سازگاری کامل با سرویس‌هایی مانند جی‌میل طراحی شده‌اند روی آورده و این در حالی است که برنامه‌هایی مانند OneNote نیز به‌طور رایگان در دسترس کاربران قرارگرفته‌اند و ابزارهای ادغام شده آن نیز به‌منظور استفاده از قابلیت‌هایی مانند مایکروسافت آفیس 365، بیش از پیش بهینه شده‌اند.
 
 
Chris O'Neill مدیرعامل جدید در کنار Phil Libin مدیرعامل فعلی Evernote
 
جدیدترین نوع مهاجرت کاربران از برنامه‌هایی به سبک و سیاق Evernote را نیز می‌توان در بالارفتن کاربران سرویس‌هایی مانند Slick جست. قدرت Slick نه تنها در قالب یک پلتفرم ارسال پیام بلکه در چهارچوب برنامه‌ای است که کلیه مکالمات و ارتباطات شما را در یک محل تجمیع می‌کند. این در حالی است که Evernote با آگاهی از این موضوع، در سال گذشته تلاش کرد یک محصول در حوزه برنامه‌های مدیریت و تبادل پیام با نام Work Chat روانه بازار کند اما احتمالا شما نیز برای اولین بار است که نام این محصول را می‌شنوید.
آن‌طور که تاکنون بررسی شد به‌نظر می‌رسد شاهد کاهش محبوبیت این محصول در میان کاربران هستیم اما آمار و ارقام در این زمینه چه می‌گویند؟
تعداد دانلود این برنامه از سال 2011 تا 2013 روندی صعودی داشته و حتی علی‌رغم کاهش تعداد دانلود، همچنان شاهد تعداد بالای دانلود و نصب این محصول هستیم. این برنامه در فروشگاه‌های نرم‌افزاری آی‌پد و مک عملکردی به مراتب بهتر داشته است اما تعداد دانلود تنها یک بخش از داستان است. در صورتی که مرگ اسب تک شاخ قصه ما به دلیل کاهش محبوبیت باشد، می‌توان از بازخورد و تحلیل کاربران در قالب ستاره‌هایی که به برنامه‌ها در سیستم امتیازدهی می‌دهند به نتایجی بهتر دست یافت. 
همان‌طور که مشاهده می‌کنید این امتیازدهی برای یک برنامه و محصول، در شرایط طبیعی و عادی در طول سال‌های متمادی مطمئنا هیچ‌گاه مشاهده نخواهد شد. از سوی دیگر رشد شرکت‌های رقیب باعث جذب و به‌خدمت گرفتن کارمندان این شرکت شده است. این موضوع را به خوبی می‌توان در خصوص دیدگاه‌های کارمندان این شرکت در خصوص شرایط حاکم بر Evernote که البته بررسی آن‌ها از حوصله این مطلب خارج است، مشاهده کرد. 
در پایان باید خاطر نشان کرد که Evernote زنده است یا بهتر است بگوییم هنوز! زنده است. محصول این شرکت همچنان مورد استفاده کاربران قرار می‌گیرد، وب‌سایت آن قابل استفاده بوده و کارمندان آن در محل کارشان حاضر می‌شوند اما لحظه‌شماری برای نابودی آن آغاز شده است.

خروجی سایت