در سال 1998، کریس ویسوپال و دوستانش راهی برای اختلال در اینترنت پیدا کردند. بعد از تنها نیم ساعت بررسی آنها به این نتیجه رسیدند که می توانند اینترنت دنیا را برای چند روز از کار بیندازند. آنها در مجلس سنا و مقابل اعضای کمیسیون امور دولتی به مردم گفتند که چه ضعفی را در سیستم اینترنت پیدا کرده اند. در آن زمان آقای ویسوپال و دوستانش عضو گروه هک L0pht در بوستون بودند.
اتفاق حیرت آور این بود که، آنها بجای خراب کاری، راهکار ارائه دادند. به گفته ویسوپال این گروه با هدف کمک به تغییر دیدگاه مردم ایجاد شده. و در مصاحبه ای به بی بی سی گفت ما ادامه راه خلاف کاران را نمی رویم.
صحبت های گروه L0pht در مجلس سنا، تیتر اخبار جهان شد و هکرها دیگر مخرب نبودند، بلکه به افزایش امنیت کمک می کردند. 15 سال طول کشید تا نگرش جامعه در مورد هکرها از نوجوانانی دردسر ساز به افرادی مفید تغییر کند. مارک آبنه یکی از آن هکرهای نوجوان بود. او در اوایل دهه هشتاد پیش از گسترش اینترنت یا حتی به وجود آمدن گوگل شروع به کار کرد. در آن زمان یک کامپیوتر قدیمی 8 بیتی داشت که برای اتصال به اینترنت باید از دایال آپ استفاده می کرد. و به سرورهای BBS متصل می شد که در آن زمان همه آنها فقط نوشتاری بودند.
او در ابتدا فقط به دنبال کامپیوتری شبیه به کامپیوتر خودش بود، اما بعد با کامپیوترهای کوچک و ابر کامپیوترها آشنا شد. و می خواست به یکی از آنها دسترسی پیدا کند. مارک آبنه از طریق جزئیات ذخیره شده در یک فایل متنی بر روی BBSها، که شامل نحوه برقراری ارتباط و نحوه برنامه نویسی آنها بود به ابرکامپیوترها دسترسی پیدا کرد. با کنکاش در شبکه مخابراتی ایالات متحده، ناخواسته علاقه او به مبحث امنیت بیشتر شد.
به گفته مارک آبنه این کنکاش ها شبیه یک سرگرمی و کنجکاوی بود. اصلا نمی دانست که در انتها به کجا خواهد رسید و این امر، کار را برایش جذاب تر می کرد. این علاقه او به مبحث امنیت کاملا اتفاقی بود. آنها می خواستند دسترسی را به سرورها از دست ندهند و حتی تقویت کنند برای این امر باید نحوه عملکرد امنیت را یاد می گرفتند. البته نه برای اینکه دستگیر نشوند بلکه برای ناشناخته ماندن، چون اگر متوجه حضور آنها می شدند، پشتیبان ها رمز عبور را تغییر می دادند و دیگر امکان تفریح نداشتند. مارک آبنه و دوستانش در این راه تنها نبودند، هکرهای زیر زمینی به کمک مجله 2600 رو به رشد بودند. این مجله اطلاعات مفید در زمینه هک می داد و همچنین در برگزاری نشست در ایالت متحده برای همفکری درباره شبکه ها کمک می کرد. همچنین در آن روزهایی که هکر ها مظلومانه فقط کنجکاو بودند چهارچوب اخلاقی برای هکر بودن نیز تدوین شد. اما مظلومانه نه به این دلیل که در دهه 80 قانونی برعلیه دسترسی غیر مجاز به شبکه وجود نداشت، چرا که در آن زمان اصلا نیازی به این قانون نبود، زیرا هکرها فقط کنجکاو بودند نه خرابکار یا به دنبال درآمد.
حضور هکرهایی که قصد کمک داشتند در اواسط دهه هشتاد کمرنگ شد و قوانین متعددی برعلیه کسانی که به رایانه یا شبکه ها نفوذ می کنند، تصویب شد. در ادامه با آغاز دستگیری هکرها بسیاری از پیشگامان هک از جمله مارک آبنه را به جرم نفوذ در شبکه هایی که قبلا آزادانه در آنها گردش می کردند، تحت پیگرد و جریمه قرار دادند. آنها قادر بودند هر کاری بکنند و یا به هر جایی سرک بکشند. اما چنین آزادی هرگز تکرار نخواهد شد. اصول اخلاقی آن دوره هنوز محفوظ است و الان همان نوجوانان سرکش گذشته به عنوان ستون های جامعه امروزی شناخته می شوند. حالا آنها به امن تر شدن پدیده ای کمک می کنند که زمانی آن را به بازی می گرفتند. همچنین مهارت هایی که آنها در آن دوره فرا گرفته اند، امروزه در سطحی گسترده مورد نیاز است.
جوانان سرکش حالا عاقل تر و مسئولیت پذیر تر شده اند. حالا آنها تامین کننده نیاز های خانواده هایشان هستند اما هنوز به اصول خود پایبند هستند و این قابل تحسین است. حالا آنها از مهارت های خود درآمد خوبی دارند اما این دلیل آغاز راه نبود. انگیزه اصلی عشق و علاقه آنها به این مباحث بود.