روزنامه هفت صبح در گزارشی با عنوان «دیوار کوتاه مخابرات» به مشکلات قطعی اینترنت پرداخته و آن را به گردن شرکتهای اینترنتی انداخته است. تنها سندی که این روزنامه برای این ادعا منتشر کرده اظهارات سازمان تنظیم مقررات و یک جمله از روابط عمومی زیرساخت است هر دو سازمان زیرساخت و تنظیم مقررات زیرمجموعه وزارت ارتباطات و به نوعی هم عرض هم هستند. یک مقام این سازمان به این روزنامه گفته است که در دو هفته گذشته فقط یک بار آن هم در یکی از شهرهای کشور مشکل چندساعته از جانب زیرساخت وجود داشت و به جز آن مشکل دیگری وجود نداشته است. همچنین شرکت زیرساخت هم در توضیح یک خطی خود اشاره کرده که در چند مدت اخیر پهنای باند ارایه شده از سوی شرکت زیرساخت با مشکل روبه رو نبوده و ادعای برخی شرکتها نادرست است.
روزنامه هفت صبح سپس اینگونه نتیجهگیری کرده که انتقال پهنای باند از یک شهر به شهر دیگر - به دلیل افزایش تقاضا - که توسط ٔNOC شرکتهای اینترنتی صورت میگیرد دلیل اصلی این کندی و قطعی اینترنت است. این روزنامه بدون صحبت با هیچ شرکت اینترنتی گزارش یک طرفه خود را به پایان برده است.
در ماجرای سرعت و کیفیت اینترنت و اختلالات مداوم آن که همه ما را به ستوه در آورده نگاه دقیق به ماجرا بسیار مهم است. طبیعتا بدون داشتن اطلاعات دقیق متهم کردن هر یک از اجزای شبکه انتقال و توزیع اینترنت کشور صرفا یک تحلیل بدون عمق است. بنابراین وجود اطلاعات مهمترین ابزار برای قضاوت است. این اطلاعات به دلیل انحصاری که در واردات پهنای باند وجود دارد جز از مجری اصلی آن یعنی شرکت زیرساخت قابل احصا نیست بنابراین تنها این شرکت میتواند اطلاعات مربوط به کل شبکه را در اختیار عموم قرار دهد. اما چرا این شرکت دولتی همانند صدها شرکت بزرگ اینترنتی جهان حاضر به انتشار اطلاعات وضعیت سرویس خود روی سایت نیست؟ شفاف سازی وضعیت سرویس مشخص کننده سریع آن وضعیت و مشخص کننده مقصر اصلی است. به نظر شما اگر شرکت زیرساخت بنا بر ادعای روزنامه هفت صبح تنها در ۳۰ درصد از اختلالات مقصر بود در انتشار اطلاعات مربوط به وضعیت سرویس و عمومیکردن آنها یک لحظه هم تعلل میکرد؟
من هم دوستانی در شرکت زیرساخت و هم دوستانی در شرکتهای اینترنتی دارم و با توجه به گزارشهایی که پیش از این درباره کیفیت و قیمت اینترنت در ایران نوشتهام مشکلات اینترنت ایران را شامل این موار میدانم:
۱- آزادسازی اینترنت و واردات پهنای باند
تا زمانی که یک شرکت دولتی مسوول ارایه یک سرویس یا خدمات باشد و انحصار آن را هم دراختیار داشته باشد نمیتوان انتظار داشت وضعیت بهبود پیدا کند. ماجرای موبایل و انحصار و دولتی بودن همراه اول در این زمینه را به یاد بیاورید. این شرکت تا زمانی که دولتی بود کیفیت سرویس دغدغهاش نبود و تنها بعد از آنکه رقیب جدی پیدا کرد و نسبتا خصوصی شد روی کیفیت سرویس تمرکز کرد. واقعیت این است اساسا سیستم دولتی مناسب یک خدمات خصوصی نیست. کارمند دولت نسبت به رضایت من و شما مسوول نیست اما حداقل مدیر شرکت خصوصی نسبت به سرمایه خودش بسیار حساس است و میداند تنها راه نگهداری این سرمایه و افزایش آن جلب رضایت من و شماست.
شرکتهای خصوصی باید بتوانند آزادانه اینترنت را وارد کشور کنند. کاهش سود یک شرکت دولتی به بهای افزایش رقابت و کاهش قیمت اینترنت و فایده بردن همه مردم کمترین مزیت این کار است و در هیچ کشور جهان شما نمیتوانید مدل واردات دولتی پهنای باند را پیدا کنید.
۲- افزایش پهنای باند
نیاز به پهنای باند و سرعت بیشتر نیاز همه جامعه است. این نه فقط مشکل ما که مشکل همه دنیاست. دستگاههای هوشمندتر سرعت و پهنای باند بیشتری را مصرف میکنند و به خصوص با راهاندازی نسلهای سوم و چهارم موبایل حالا تعداد بیشتری از مردم مزه اینترنت سریعتر را میچشند. دولت احمدی نژاد در طی هشت سال با شعاری به اسم اینترنت ملی توسعه اینترنت را کاملا متوقف کرد. در پایان دوره این دولت حتی یک طرح روی کاغذ هم از این شبکه وجود نداشت. فشار برخی افراد در شورای عالی مجازی و مجلس هم حالا ادامه همان راه است دیدگاهی که پهنای باند را به دو قسمت داخلی و خارجی تقسیم میکند. بدین گونه که پهنای باند خارجی بد است و پهنای باند تولید داخل خوب است. تحلیل نادرستی که تصور میکند پهنای باند کالای وارداتی است و باید محدود شود تا کالای داخلی به فروش رود.
پهنای باند در همه جای دنیا یکی است ، داخلی یا خارجی کردن آن صرفا بازی با کلمات است. تولید محتوای فارسی و محلی حرف خوبی است اما ارتباطی به پهنای باند ندارد. هاستینگ ملی، دیتاسنتر ملی، سرور ملی، کامپیوتر ملی، اینترنت ملی، ایمیل ملی، جست و جوگر ملی و دیگر چیزهای ملی از این دست راه قدم برداشتن در جهان دیجیتال امروزه نیست. اگر اینگونه بود الان هر کشوری برای خودش یک ایمیل ملی داشت و Gmail را صرفا آمریکاییها میتوانستند استفاده کنند و اساسا اینترنت این نبود که هست. اینترنت فاقد محدوده است و نمیتوان برای آن مرز و دیوار گذاشت. خلاصه اینکه حدود دو ماه است شرکت زیرساخت حاضر به فروش پهنای باند بیشتر به شرکتها نیست و سرریز تقاضاها کار را از این هم بدتر خواهد کرد.
۳- نزدیکی به شاهراههای جهانی
راه ابریشم چند صد سال قبل یک موقعیت ویژه برای کشور ما و دیگر کشورها ایجاد کرده بود. راهها و کوریدورها همواره این مزیت را برای ایستگاههای سر راه ایجاد میکنند. در جهان امروز کوریدورهای هوایی هم همینگونهاند. همین دوبی در همسایگی ما سرمایه گذاری گستردهای روی کوریدورهای هوایی و خطوط هوایی کرد و نتیجهاش را میبینید.
کوریدورهای دیتا و فیبرهای نوری هم اینگونهاند. هر کشوری که بتواند خود را در مسیر عبور و مرور این دیتا قرار دهد هم هزینه تمام شده اتصال به اینترنت را کاهش داده و هم سرعت و کیفیت بهتر را برای مردم خود به وجود آورده است. ایجاد شبکه ملی اطلاعات چیز عجیب غریبی نیست. طبیعی است همه کشورها باید مسیرهای فیبرنوری خود را گسترش دهند اما در دنیای کنونی نمیتوان به بهانه شبکه داخلی و حمایت از محتوای بومی پهنای باند خارجی را کاهش داد یا قطع کرد. بهترین روش کاری است که هم اکنون هم اتفاقا در شرکت زیرساخت دارد انجام میگیرد پروژه EPEG میتواند ما را در مسیر تبادل اطلاعاتی تمام کشورهای منطقه با اروپا قرار میدهد. این موضوع حتی از نظر استراتژیک هم برای کشور ما بسیار حیاتی است، در مقابل شبکه ملی اطلاعات صرفا یک عنوان کلی روی پروژههای توسعه شبکه است. کاری که به طور معمول باید انجام گیرد واساسا قابل قیاس با استراتژی توسعه ارتباطی منطقهای و جهانی ایران نیست.