خرید ۱۹ میلیارد دلاری واتساپ توسط فیسبوک موضوع پر سروصدای این روزها است.
اینکه چطور یک استارتآپ زیر صد نفری کمتر از چهارسال بعداز آغاز به چنین موفقیت بزرگی برسد احتمالا موضوع اصلی بسیاری از سخنرانیها و ایدهپردازیهای تجاری شرکتهای تکنولوژی در آینده خواهد بود. امروزه در جهان به شرکتهای استارتآپی که قصد ورود به بازار را دارند گفته میشود که مدل درآمدزایی خود را مشخص کنند، اما WhatsApp مسیری خلاف جهت سایر شرکتها در پیش گرفت و مدل تجاری این شرکت تکیه نکردن به آگهی و در عین حال تقویت جنبههای فنی و کاربردی اپلیکیشن بود. مسیری دشوار (و البته خلاف جهت آب) که حالا با توجه به زمان بسیار کوتاه تا موفقیت به نظر میآید بهترین مسیر برای دستیابی به موفقیت بوده است. احتمالا بسیاری که اپلیکیشن واتساپ را روی گوشی خود دارند، میپرسند چرا فیسبوک برای چنین برنامه سبک و سادهای که معمولی به نظر میرسد ۱۹ میلیون دلار پرداخته است؟ مروری بر این موفقیت احتمالا میتواند یک BestPractic (الگوی موفقیت) در صنعت آی تی باشد.
واتس اپ و ۴۵۰ میلیون کاربر
واتساپ در اصل یک مسنجر یا پیامرسان اینترنتی است که در سال ۲۰۰۹ و تنها هفت ماه پس از راهاندازی فروشگاه نرمافزاری اپل پا به عرصه گذاشت.
امروزه این اپلیکیشن ۴۵۰ میلیون کاربر فعال دارد که میتوان گفت این شرکت سریعترین رشد را در تاریخ داشته است. تنها ۹ ماه قبل واتساپ اعلام کرده بود که تعداد کاربران فعال آن حدود ۲۰۰ میلیون نفر است که در همان زمان بیشتر از تعداد کاربران توییتر بود. روزانه بیش از یک میلیون نفر این اپلیکیشن چت یا پیامرسان را روی گوشی خود نصب میکنند. میزان رشد نصب روزانه این برنامه روی گوشیها ودستگاههای همراه رشد ۷۲ درصدی داشته درحالی که استاندارد رشد در این صنعت (پیامرسانهای اینترنتی) بین ۱۰ تا ۲۰ درصد است.
محبوبیت چگونه به دست میآید؟
همه شرکتهای استارتآپ یا کسب و کارهای کوچک و بزرگ به دنبال محبوبیت بین کاربرانشان هستند، اما چرا ناگهان از بین این همه برنامه مسنجر اینترنتی (از اسکایپ و فیسبوک مسنجر، ای کلاد اپل، وایبر، تانگو، ویچت و...) واتس اپ به چنین موفقیتی میرسد. بنیانگذاران این شرکت یعنی جان کوم و برایان اکتون روی سادگی، امنیت و سریع بودن آن سرمایهگذاری کردند. در واقع سادگی و کارآیی مهمترین فاکتورهای متمایزکننده این محصول به شمار میرود.
واتساپ امروز فقط ۳۲ مهندس و برنامه نویس کامپیوتری دارد. در واقع به ازای هر ۱۴ میلیون کاربر فعال فقط یک مهندس در این شرکت وجود دارد. چیزی که در این صنعت بیسابقه است. تیم پشتیبانی واتساپ هم خیلی کمتر از این مقدار است. این گروه حالا۵۰ میلیارد پیغام را روزانه از طریق هفت پلتفرم هدایت میکند. میزان سرپا بودن سرویس در این محصول ۹۹.۹ درصد است و این چنین است که اعتماد کاربران را به خود جلب کرده است.
مدل تجاری: نه به آگهی!
امروزه بسیاری از بنیانگذاران شرکتهای استارتآپ در هنگام جذب سرمایهگذار یک چیز را تکرار میکنند: با افزایش تعداد کاربران و گرفتن آگهی میتوانیم به درآمدزایی برسیم.
واتس اپ، اما اساسا خود را از همان آغاز از آگهی مبرا کرد. در داخل این اپلیکیشن یک متن موجود است با این عنوان که «چرا ما آگهی نمیفروشیم؟» در این مطلب به تفصیل در مذمت دنیای پر از آگهی حرف زده شده و در عین حال به کاربران اطمینان داده شده که واتساپ علاقهای هم به فروش اطلاعات کاربران خود ندارد. بنیانگذاران این شرکت در این مطلب تاکید کردهاند که تمام تلاش آنها بهبود عملکرد این اپلیکیشن است، اما در عین حال صحبتی از نحوه درآمد خود نکردهاند.
حالا که قیمت فروش این اپلیکیشن به فیسبوک مشخص و اعلام شده میتوان فهمید که مدیران این شرکت روی چه درآمدی حساب کرده بودند. وقتی واتساپ در سال ۲۰۱۱ مهمترین سرمایهگذاری خودش را از شرکت Sequoia دریافت کرد، دهها رقیب در این عرصه وجود داشتند. (تنها در کشور بوتسوانا ۱۶ اپلیکیشن پیامرسان اجتماعی مانند واتساپ فعالیت میکنند). مدیران واتساپ در تمام مسیر رشد خود و حتی در مسیر فروش به فیسبوک اصل بدون آگهی بودن سرویس را مد نظر قرار دادند و خریدار را هم وادار به موافقت با اصول خود کردند.
شاید باورنکردنی باشد که شرکتی که امروزه ۱۹ میلیارد دلار بابت آن پول جابه جا میشود حتی یک دلار هم خرج مارکتینگ (بازاریابی) نکرده است. برخلاف بسیاری از شرکتهای رقیبش این شرکت هیچ متخصص روابط عمومی یا بازاریابی استخدام نکرده است. همه آنچه باعث رشد واتساپ شده، مشتریان خوشحالی بودهاند که با اشتیاق این سرویس را به دوستانشان معرفی کردهاند. تفاوتها قیمتها را هم
تغییر میدهد. شاید از همین روست که نزدیکترین رقیبش وایبر را یک شرکت ژاپنی به اسم راکوتن با ۹۰۰ میلیون دلار میخرد و واتساپ با بیش از ۲۰ برابر قیمت به فیسبوک فروخته میشود.
و راه پیشرو؟
اما حالا و پس از خرید توسط فیسبوک مسیر رشد واتساپ چگونه خواهد بود؟
مارک زوکربرگ مشخصا از تعبیر دست و دستکش برای ادامه کار دو شرکت با هم استفاده کرده چیزی شبیه به کاری که فیسبوک با اینستاگرام هم انجام داد. اینستاگرام که فیسبوک برای آن یک میلیارد دلار پرداخت در هنگام فروش به فیسبوک تلاش کرد که استقلال این اپلیکیشن و شبکه اجتماعی محبوب اشتراک عکس را با شرکت خریدار - فیسبوک - حفظ کند. در واقع این نگرانی وجود داشت که فیسبوک این شرکت را به بخشی از سرویس شبکه اجتماعی فیسبوک تبدیل کند، اما حالا به نظر میرسد که استقلال اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی مستقل حفظ شده است. این استراتژی دقیقا برخلاف استراتژی خریدهای گوگل است.
گوگل بعد از خرید یک شرکت آن را به زیرمجموعهای از خود تبدیل میکند و در واقع سرویس یکپارچهای را به کاربران ارائه میکند که با خرید یک شرکت، بزرگتر میشود. نگاهی به نوع جذب یوتیوب یا آندروید (شرکتهایی که پیشتر توسط گوگل خریداری شدند) نشان میدهد که گوگل مدل یکپارچهای برای جذب شرکتها در نظر دارد درحالی که فیسبوک راه متفاوتی را در این زمینه میپیماید. شاید همین مدل متفاوت باعث پیروزی فیسبوک در معامله خرید واتساپ شد، شایعاتی در بازار وجود دارد که گوگل قیمتی بالاتر از این هم به واتساپ پیشنهاد داده بود.
بر اساس معامله انجام شده جان کوم یکی از بنیانگذاران واتساپ حالا به عنوان عضو هیاتمدیره به فیسبوک میپیوندد، درست چیزی شبیه روشی که فیسبوک با کوین سیستروم بنیانگذار اینستاگرام انجام داد. فیسبوک که حالا روزهای بهتری را در بازار سهام میگذراند با داشتن بازوهای قدرتمندی چون اینستاگرام و واتساپ به روزهای پیش رو چشم دارد. او در جنگ تصاحب مسنجرها هر چند در خرید SnapChat ناموفق بود، اما حالا با دستی پر منتظر روزهای بهتر است.